انتظار و  فایده آن

وقتى صحبت از انتظار است، مراد انتظار «عدالت» است.

کسى که در انتظار ظهور مصلح است، خود باید صالح باشد. جوانى از دوستان دانشجو از من پرسید شما مى‏گویید «خلقى که در انتظار مصلح به سر مى‏برد، باید خود صالح باشد؟ اگر خود صالح باشد، چه نیازى به مصلح دارد؟!» من گفتم: پاسخ این سؤال در «ى» نکره «خلقى» است. نمى‏گوییم جهان سراسر باید صالح باشد، تا بگویند پس چه نیازى به مصلح؟ پیدا است در جهان مقارن ظهور که آکنده از ستم و گناه و فساد است، آن دسته که خود را اهل دین و از منتظران مى‏شمارند، نباید غافل و بى‏خبر باشند. باید فریادگر عدالت باشند و مجرى آن؛ و به تعبیر قرآن کریم، «قوامین بالقسط». از شش میلیارد جمعیت که همه صالح نمى‏شوند. شیعه اثنى عشرى که مدعى است من منتظر ظهور عادلم، خود باید عادل باشد.

هنگامى که کتاب دکتر شریعتى به نام «انتظار مذهب اعتراض» را دیدم، به او پیغام دادم: اسم کتابت کافى است، حتّى اگر کسى کتاب را نخواند؛ چرا که منتظران به تمام وجه عالم معترضند، به وضع موجود معترضند. مردمى‏اند که همه لحظاتشان انتظار رهایى انسانیت است و تمام آرمانشان طلوع صبح عدالت. بشر با انتظار زنده است. بشریت در فطرتش هست که نجات پیدا مى‏کند. امید به نجات یعنى انتظار.

انتظار چه سودى براى زندگى فرد دارد؟

انتظار یعنى خودسازى مدوام. خودسازى حتّى بدون معلّم. شما وقتى منتظر جریانى هستید باید با آن سنخیّت داشته باشید. شما وقتى منتظر کسى هستید باید مثل آن کس باشید، در طریق آن فرد باشید؛ براى مثال، شما اگر منتظر دانشمندى باشید، یک جور خودتان را آماده مى‏سازید و وقتى منتظر نوازنده باشید، به گونه ‏اى دیگر. این دو انتظار تفاوت دارد. بنابراین، کسى که چشم به راه مردى آسمانى، زنده و ناظر بر کردار انسان‏ها است. چشم به راه کسى که عدالت را اجرا مى‏کند و بلوغ انسانیت و خرد را اعلام مى‏دارد، خود به خود خودسازى را مى‏آغازد. هیچ الگویى بهتر از انتظار نیست، به شرط فهم معنا و هدف آن.

 



نظرات ()

لینک ثابت - نوشته شده توسط حسین نیک روان در شنبه 86/8/19 ساعت 10:20 عصر

طبقه بندی: ()