چرا اسم حضرت على(ع) صریحا در قرآن نیامده است؟

چرا خداوند متعال درآیه‏اى که به مناسبت غدیرخم نازل شده ـ یا در جاهاى دیگر آن ـ صراحتا نام امام على‏ابن‏ابى‏طالب(ع) را ذکر نکرده و امروز باعث شده ما مسلمانان به دو دسته بزرگ شیعه و سنى تقسیم شویم؛ آیا مانعى داشت که خداوند همان طور که اسم حضرت مریم، موسى، عیسى و لقمان: را آورده، نام مبارک امیرالمؤمنین(ع) را هم در آن

   ذکر مى‏کرد؟

پاسخ:

هرچند در قرآن، آیاتى وجود دارد که به گفته شیعه و اهل‏سنت، جز بر على(ع) و برخى دیگر از امامان برهیچ کس دیگرى قابل انطباق نیست، همچون آیه ولایت (مائده، 55)، آیه مباهله (آل عمران، 61) و... ولى به خاطر مصالحى، نام آنان به صراحت در قرآن نیامده است.

یکى از دلیل‏هاى نیامدن نام امامان: در قرآن، این است که قرآن تنها کلیات مسایل را بیان کرده و تبیین جزئیات آن، به پیامبر(ص) واگذار شده است.

شخصى به نام ابى‏بصیرمى‏گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: «مردم مى‏گویند چرا از حضرت على (ع) و اهل‏بیت او نامى در قرآن کریم نیامده است؟» امام(ع) فرمودند:

«به کسانى که چنین اعتراضى مى‏کنند، بگویید: همان گونه که نماز در قرآن آمده، ولى سه یا چهار (رکعت) بودن آن مشخص نشده و پیامبر(ص) آن را براى مردم تفسیر کرده، همچنین زکات (در قرآن) نازل شده، ولى مقدار آن مشخص نشده و رسول خدا(ص) آن را براى مردم تفسیر کرده و... همین طور در قرآن آمده است که (اطیعوا الله و اطیعواالرسول و أولى الأمر منکم)؛ (نساء، 59) «از خدا و رسولش و اولى‏الامر اطاعت کنید.» این آیه درباره على و حسن و حسین، نازل شده و پیامبر(ص) فرمود: «هرکه من مولاى اویم، پس على مولاى اوست.» (یعنى همان گونه که تفسیر جزئیات نماز، زکات و حج به پیامبر(ص) واگذار شده که دستورهاى الهى را به مردم برسانند معرفى «اولى الامر» نیز به ایشان واگذار شده تا آن‏ها را به مردم معرفى کنند .)» سپس امام صادق(ع) سایر آیات و روایاتى را که در این باره آمده، ذکر فرمود.

یکى دیگر از حکمت‏هاى نیامدن نام على و اهل بیت: در قرآن، این است که در این کتاب الهى، آیاتى درباره اهل‏بیت(ع) نازل شده که بسان تصریح به نام آنان و بهتر از تصریح است؛ مانند آیه 55 سوره مائده که مى‏فرماید: «ولى و سرپرست شما تنها خداوند و پیامبرش و افراد مؤمن هستند؛ افراد مؤمنى که نماز برپاى داشته و در حال رکوع زکات مى‏دهند.» دانشمندان شیعه و اهل سنت نقل کرده‏اند که فقط حضرت على(ع) در حال رکوع انگشتر خود را به فقیر داد. در نتیجه، تفاوتى نداشت که خداوند متعال بفرماید: «سرپرست شما خداوند و رسولش و حضرت على(ع) هستند.»، یا این که صفاتى از آن حضرت نقل کند که منحصر به فرد بوده و تنها برحضرت على(ع) منطبق باشد. کسى که به دنبال حقیقت باشد، از هردو گفتار، یک مطلب را مى‏فهمد؛ با این تفاوت که اگر نام حضرت على(ع) به صراحت در قرآن مى‏آمد، به احتمال نزدیک به یقین، نااهلان قرآن را تحریف مى‏کردند و به خاطر خصومت با آن حضرت و محو و حذف نام ایشان از قرآن، در قرآن دست مى‏بردند؛ چنان که تا مدتى تدوین احادیث پیامبر اکرم(ص) را به همین منظور، ممنوع کردند! ولى در صورتى که با ذکر اوصاف گفته شود، دیگر افراد نااهل دست به تحریف آیات قرآن نزده و ولایت امیرمؤمنان على(ع) نیز براى حقیقت جویان روشن مى‏شود.

شیعه و اهل سنت متفق‏اندکه پیامبر(ص) فرمود: «من از میان شما مى‏روم؛ ولى دو چیز گرانبها بین شما به یادگار مى‏گذارم که اگر به آن دو متمسک شوید، هیچ گاه گمراه نمى‏شوید. کتاب خدا و اهل‏بیتم، خداوند دانا به من خبر داده که این دو، هیچ گاه از یکدیگر جدا نمى‏شوند تا درحوض کوثر بر من وارد شوند.» ولى عده‏اى چون عمربن خطاب ـ در مریضى منجر به وفات پیامبر(ص) ـ فریاد برآوردند که: «کتاب خدا ما را کافى است.» و اجازه ندادند وصیت پیامبر (ص) نوشته شود؛ چون مى‏دانستند که مى‏خواهد درباره اهل‏بیتش وصیت کند. پس یقین بدانید که اگر حتى در صد آیه به صراحت نام حضرت على(ع) مى‏آمد، این عده آن آیات را از قرآن حذف مى‏کردند و مى‏گفتند: «بقیه قرآن ما را کافى است.» و مردم نادان هم دم برنمى‏آوردند؛ چنان که على(ع) و حضرت زهرا(س) را آن همه آزار دادند و مردم چیزى نگفتند. وانگهى خلیفه اول و دوم که صدها روایت از پیامبر(ص) را جمع‏آورى کرده و همه را سوزاندند؛ اصلا بعید نبود که جهت مطامع دنیایى خود، بسیارى از آیات قرآن را نیز بسوزانند. علاوه بر آنچه گذشت، حکمت‏هاى دیگرى نیز در نیامدن نام اهل‏بیت: در قرآن وجود دارد که بیان همه آن‏ها در این مختصر نمى‏گنجد.

 



نظرات ()

لینک ثابت - نوشته شده توسط حسین نیک روان در جمعه 86/9/16 ساعت 9:11 عصر

طبقه بندی: ()